بسم الله الرحمان الرحیم
گزارش سفر جامعۀ یاوری فرهنگی
به استان خراسان رضوی(ع) 23-26اردیبهشت 1393
همراهان سفر:
خانم ها آقایان
– آزاده اخوان صراف – عبدالرضا ابراهیمی کچی
– آذین اخوان صراف – سعید اخوان صراف
– نیره ادیب منش – سیدحجت الحق حسینی
– مهین جام بُرصادقیان – علی اصغر حیدری منفرد
– فاطمه فریبا جلالی – عباس حیدری منفرد
– سارا شیروانی – طه حیدری منفرد
– محبوبه قندهاری – بهیار سلیمانی
– شیما کابلی – محسن طایی
– زهرا گوهربار – منصور عباسی
– شیما مفید – داود گوهربار
– فاطمه مرتضوی برازجانی – عبدالله مقدم
– حوریه نوری منظر – سیدمرتضی موسوی
– محبوبه هشیوار – بهرام میرزا عابدینی
– طاهره یاسی – حسین نصراللهی کیا
پیش گفتار:
کاروان دانایی و آگاهی، خردورزی و فرزانگی با هزاران اشتیاق و شیدایی، عازم سفری از جنس سلوک معنوی و فرهنگی شده است. همراهان، یاوران قدیمی و صادق «جامعۀ یاوری فرهنگی» و مقصد ، دیار خراسان رضوی(ع) و شهرهای خوشاب، نیشابور، تربت حیدریه و فریمان است. ده روز پیش از سفر، برنامۀ جامع و دقیقی دریافت میکنی که در نگاه نخست به مدیریّت اجرایی کارها و برنامهریزی حرفهای آن ایمان میآوری و میفهمی که کاری کارستان سامان پذیرفته است. در این راهنمای سفر ، برنامۀ پیشبینی شده و نقشۀ راه را با تدبیر و هنرمندی تمام میبینی که به حقیقت ذوق زده میشوی. نکتههای ضروری سفر، بایدها و نشایستهای همراهی و همکاری به دقّت و درستی نوشته شدهاند و هر ضرورت، در نوع خود حکمتی است برای اثرگذاری بیشتر و ماندگاری بهتر.
احساس تو از آغاز، دریافت « برکت و رحمت الهی » است، دریافت سروری عارفانه و نشاطی عاشقانه است. اینجا،« خرد » در ساحت « عشق » دست ادب بر سینۀ ارادت میگذارد و به ستایش همّت والای یاوران فرهنگی درود میفرستد و آفرین میخواند. اینجا و در این چنین فضایی است که « لیلای جانت » برینی میشود و از هوای «آستان قدس» ، سرشار
میشوی و با طهارت تمام ، پَر پروازت پُر میشود از برای « خدا » ساختن و « انسان » را تکریم کردن. « دانایی » را حرمت گذاردن و « رنجی » را فرو کاستن. « مهری » را نثار کردن و « شادمانی » دلی را خریدن .اینجا همه چیز و همه چیز از « دل » مایه میگیرد و بالنده میشود و مبدا این میل، البتّه و به شرط پذیرش، فقط و فقط « خدا » است.
« فرهنگ فرزانگی » نخست و در آغاز خودت را فرهیخته میکند و در سایه سار « خرد » و « ادب باطنی »، « وارسته » میشوی و این رهایی، طلیعۀ دلدادگی و شورانگیزی است. شوقمندی ،« جامعه » را به والایی میکشاند و « یاوری » همراهی را با همکاری ، همدل میکند و « فرهنگی » شدن، پیش درآمدی بر انتشار فروغ دانایی و آگاهی است. بر ستیغ البرز فرزانگی، آشیان گرفتن است و در سپهر انسانی، اخلاق ورزیدن و بلند نگریستن بر جهان انسانی و انسان جهانی است.
« جامعۀ یاوری فرهنگی » اهتمامی بر « سازندگی » عُمرانی دارد و غیرتی بر « بالندگی » انسان فرهنگی و این دو جز با یاوری در جامعه ممکن نیست. پیشرفت معنایی و ایجاد آگاهی، دستاورد باهم بودن « فرهنگ انسانی » و « انسان فرهنگی » است. یاور راستین! اهتمام والای شما در اندیشه و کردار، زمینه ساز بالندگی معنوی « فرهنگ » و « انسان » است. وجود پر برکت شما ، نشانهای از رحمت خداست.
روز نخست :
ساعت ده صبح روز جمعه 26 اردیبهشت ماه 1393خ. یاوران « جامعۀ یاوری فرهنگی » در پایانۀ شمارۀ 4 فرودگاه مهرآباد تهران گرد هم میآیند تا با پرواز شمارۀ ای.پی.609 خطّ هوایی « آسمان » در ساعت 11:00 به مقصد مشهد سفر کنند. با یک ساعت تاخیر، پرواز انجام میشود و13:30 به فرودگاه مشهد میرسیم. تا بارهای یاوران تحویل گرفته شود ، ساعت دوی بعدازظهر شده است. در فرودگاه استقبال گرم و صمیمانۀ یاور قدیمی و هنرمند نامدار خراسانی ، استاد عثمان محمّدپرست و نیز آقای محمد حسین علیزاده معاونت محترم اداره کل تجهیز و توسعه و نوسازی مدارس خراسان رضوی(ع) ، پذیرای وجود و حضور مهمانان فرهنگی است. خانم شیما شادمان از دانشآموزان دیروز دبیرستان فدک قائن و دانشجوی امروزی رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه پیام نور خراسان با خواندن زیباینوشتاری ادبی این چنین به یاوران خوش آمد گفت :
سلام ای نیک مردان خدایی عزیزانِ دیار آشنایی
وطن چشم انتظار آفتاب است امید یاری سبز بهار است
شما که جلوههای پاک عشقید نکو مردان و سردار بهشتید
ز یاریّ شما دلشاد گشتیم به احسان شما آباد گشتیم
خدایا خیّرین را شاد گردان ! زمین از فیضشان آباد گردان!
سلامی دیگر، سلامی بر آن قدمهای مهربانی که در دستانش بذر عاطفه به همراه دارد و آن را در هر کجا که توان رویش هست میافشاند…. درودی خالصانه و ارادتی خاضعانه محضر شما که مظهر مهرید و از تبار باران. فروغ مهرتان، روشنی بخش حریم مهرورزی و ریزش ابر کرامتتان، رویش زندگی است. شما برگزیدگانی هستید که درکلاس ایثار ، درس سخاوت میدهید. شما نازنینانی که سعادتمندان دنیا و آخرتید. آفرین بر شما که با یاری سبزتان اندیشهها را بارور میسازید. دستان گرمتان را میفشاریم و حضور ارزشمندتان را به این شهر نورانی و مقدس، مشهد رضوی(ع) گرامی میداریم. اهدافتان پایدار و گامهایتان استوار باد.
پس از برنامۀ استقبال، یاوران برای صرف ناهار در ساعت 14:30 به رستوران پارس برده میشوند. پذیرایی در جمع باصفای یاوران فرهنگی انجام میشود و راهی مجتمع ورزشی، فرهنگی و رفاهی خانۀ معلّم استان خراسان رضوی (ع) میشویم.
ساعت 15:30 به خانۀ معلّم رسیده و برای استراحت در اتاقها ساماندهی میشویم. مدیریّت کارها و ساماندهی امور، بسیار منظّم و حساب شده است. تجربههای مدیریّت اجرایی و ارزشمند جناب آقای اصغر حیدری منفرد در سفرهای یاوری و داخل و خارج کشور خیلی مفید و موثّر است. پس از استراحت عصرگاهی و در ساعت 17:30بر اساس اعلام و هماهنگی قبلی برای زیارت حضرت رضا(ع) راهی حرم مطهّر میشویم. برنامۀ زیارت از 17:30 تا 20:30 تنظیم شده است.در صحن جمهوری حرم رضوی(ع) یکی از یاوران فرهنگی و عضو کارگروه آموزش و فرهنگ، در موضوعهای جغرافیای تاریخی مشهد و حرم، اعتبار امامت حضرت رضا(ع) در دوران خلافت عبّاسی و زمان شناسی نهضت ترجمه در جهان اسلام و سرانجام حدیث توحیدی سلسلهالذهب و کتاب عیون اخبار الرّضا(ع) سخن گفت.
قبر امام هشتمین، سلطان دین رضا(ع) از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
یاور هنرمند، جناب آقای طایی شمیرانی با صوتی خوش و صدایی نیکو به مناجات خوانی پرداخت و نوای توسّل در بارگاه رضوی(ع) طنین انداز شد. یاوران فرهنگی پس از نماز مغرب و عشاء، حرم مطهّر رضوی(ع) را به سوی « خانۀ فروغ محبّت» برای برنامۀ دیدار ترک گفتند.
حدود ساعت 22:00 به « خانۀ فروغ محبّت » در شهرک الهیّه و انتهای بلوار صادقیّه میرسیم. اینجا، خانۀ فرزندان
بیسرپرست و یتیم است. همین جا زندگی میکنند و نگهداری میشوند. سرکار خانم غزاله لطفی و جناب آقای دکتر ظفری ، مدیران سخت کوش و بلند همّت خانه هستند. برنامه خیلی زود شروع میشود و خانم شیما شادمان ، مجری برنامه است. با همان صدای خوش آهنگ نوشتاری ادبی میخواند، زیبا و اثر گذار :
جز خدا کیست که در سایۀ مهرش باشیم رحمت اوست که پیوسته پناه من و تواست
به نام آنکه هستی نام از او یافت فلک جنبش، زمین آرام از او یافت
سلام، سلامی به گرمی دستهای مهربانتان و آبی آسمانی دلهایتان، سلامی به چشمان پاک و بیریا وبیتمنّایتان. مهربانی شما تا بینهایت و بالاترین آسمانها و عمیقترین اقیانوسها و پاکترین خوبیهاست. هم اکنون برای تو
میخوانم، برای تو که تمام آرزوهایت لبخند شیرین فرزندان کشورم بوده. تمام عشقت لحظۀ ورود به مدرسهای است که زیر و بم آن و خشت خشت آن لبریز از محبّت و مهربانی است. من مهربانی و صفا و اصولا عاشقی را در تو میبینم.
میدانم که میدانی! آرزوهایم را میدانی ،دعاهای شبانۀ من را میدانی! تو فردایی روشن برای من آرزو داری؛ فردایی سبز، فردایی زیبا و پاک. من اشک شوقت را که لا به لای دستمال به بهانۀ گرد و غبار گم شده است، میفهمم. من نوای قلبت را که از شدت شوق به بلندای صدای عشقت شده بود، میشنوم. من نیز تو را میدانم! نیّتت را میدانم. تو فقط خیّر مدرسه ساز نیستی، تو معمار دوستی و محبّت هستی. تو سازندۀ بلندترین برجهای عاطفه هستی. تو مهربانی را میشنوی و آن را ترجمه میکنی. تو مترجم آیات عشقی و خود عاشقی.
میدانم که نوشتۀ من را آن چنان که نیّت دارم میخوانی ، من این چند خطّ را بر روی سجّادۀ عاطفهام نوشتهام. من این چند خطّ را بعد از نجوای صبحگاهی با باد صبا نوشتهام. میدانم که فرق تملّق و قدردانی را میدانی …
در این مراسم، تابلویی به رسم حقشناسی و سپاس از خدمات فرهنگی و عمرانی جامعۀ یاوری فرهنگی به جناب آقای حسین نصراللهیکیا اهداء شد. آقای نصرالّلهیکیا در سخنان خود، یادکردی از زنده یادان مجتبی کاشانی، نیکول فریدنی و جناب عثمان محمّدپرست، بنیانگذاران جامعۀ یاوری فرهنگی داشت و خاطرۀ آنان را زنده کرد. در ادامه جناب آقای اصغر حیدری منفرد نیز لوح سپاس دریافت کردند و سخنانی به سپاسمندی بیان داشتند. جناب عثمان محمّدپرست هم دقایقی صحبت کردند و از روزهای آغازین پویش و بالندگی « جامعۀ یاوری فرهنگی » در خدمتگزاری به نیکوکاران، خاطرهها تعریف کردند.
جناب دکتر لطفی، به اجرای قطعات موسیقی سنتّی ایرانی با همراهی و هنرمندی فرزندان خانۀ فروغ محبّت پرداختند و البتّه چه نیکو در دستگاه راست پنجگاه و دشتی و شور نوازندگی کردند. همنوازی نی و دف، بازگویی حدیث غربت و هجران آدمی در ناکجادآباد زمین است. در نی دمیدند و بر دف کوفتند تا جان خستۀ انسان معاصر، رمقی بگیرد و روح آزردهاش سرزنده شود. هنرنمایی هنرمند ارجمند جناب طایی شمیرانی و آواز روح فزای و جان بخش ایشان، دم مسیحایی و صوت داوودی موسیقار کلام بود. حسن انتخاب اشعار زیبا و اجرای زیباتر آن سخنان موزون، وصف هنری است که باید از نزدیک دید و شنید تا مرغ جانت در حریم وصل در اهتزاز درآید و سبک و آرام، راهی بلندای آسمان شود.
بشنو از نی چون حکایت میکند و ز جداییها شکایت میکند
پس از نغمه خوانی و خنیاگری سماع عارفانه، دقایقی به بحث در چیستی و ضرورت موسیقی از نگاه دین، فلسفه، عرفان و هنر گذشت. بحث فنّی بود و کارشناسانه. قریحهورزی و ذوقمندی خوبی، شکل گرفت و دامن سخن فراتر رفت. کسی از یاوران فرهنگی حاضر، وقتی خواست و چنین سخن گفت:
« موسیقی، دارای دو ویژگی است. یکی فیزیک صوت و دیگری فیزیولوژی روان تنی است. از سویی با مولّفههای فیزیکی صدا مانند شدّت، ارتفاع، طنین پیوستگی دارد و از سویی با دریافتهای روان شناختی ادارک و احساس ذهن آدمی. شاید از همین روی هست که پیانو و ویلون فیزیکیتر و دف و نی، اصیلتر و ذهنیترند. از پیامبران الهی، کسی چون داوود(ع) با صوت خوش و لحن نیکو برانگیخته میشود تا زبور داوودی خویش را با مزامیر دلنشین بخواند و با ندای فطرت هم آوا باشد. در کتاب عهد عتیق، غزل غزلهای سلیمان با نمودهای معنوی و نمادهای زیبا شناسانه، شاهکار موسیقی عرفانی در کلام و لحن است. در طبقه بندی علوم نیز حکیم فارابی در احصاءالعلوم خویش، آن را از زیر شاخههای علم ریاضی میداند. کتاب «الموسیقی الکبیر» فارابی، شاهکار هنرمندانۀ فیلسوف بزرگ ایران زمین است. خاطرۀ معتبر حکیم فارابی و نوازندگی او در دربار آل حَمدان و چیره دستیاش در گریاندن و خنداندن حاضران، خود گواه دیگری از ملازمت موسیقی و فلسفه در نزد ایشان بوده است. کتاب « الاغانی »اثر وزیر فاضل ابوالفرج اصفهانی، رسالۀ « القول علی جناساللّتی بالاربع » از حکیم خیّامی نیشابوری، رسالۀ « مخارج الحروف » از ابوعلیسینا هر کدام گواه تازهتر و محکمتری بر همراهی موسیقی و حکمت بودهاند. در روزگار ما کتابهای «دیدگاه پنجم» از آقای اکبر ایرانی و « دیدگاههای دینی و هنری موسیقی » از علّامه محمّد تقی جعفری تبریزی نگاههای روشنگرانهای داشته و دارند. و در آخر اینکه مبنای درک طبیعی بشر دو مقولۀ نور و صوت است. صوت بر صفت «سمیع » بودن خداوند و نور بر صفت « بصیر » بودن حضرت حق دلالت دارند. از این رواست که حضرت ربّ جلیل را با نداء یا اسمعالسّامعین و یا ابصرالنّاظرین منادا قرار میدهند و حتّی گفته شده است دعایی که با این دو عبارت و مضمون باشد به استجابت نزدیک است. «کلام » عبد با معبود در مناجات حضرت موسی به گزارش قرآن مجید آمده است.« کلّم الله موسی تکلیما…» و …
پس از شنیدن گفتارهای بالا، مراسم پذیرایی شام با سلیقه و مهربانی تمام برگزار میشود. سرانجام فرزندان با صفای «خانۀ فروغ محبّت» هدایای بسیار ارزشمندی به مهمانان در لحظۀ خداحافظی تقدیم نمودند. یاوران فرهنگی با دنیایی از اخلاص و مهر به سوی خانۀ معلّم رهسپار شدند تا ساعاتی استراحت کنند و یاد و خاطرۀ «خانۀ فروغ محبّت» را برای همیشه زنده و ماندگار در ذهنشان پاسداری کنند. در پایان تعدادی از یاوران تعهداتی را برای فرزندان فروغ محبت تقبل فرمودند.
روز دوّم :
شنبه 27 اردیبهشت 1393خ. ساعت هفت صبح صبحانه صرف میشود و یاوران فرهنگی کم کم آماده میشوند تا بار سفر را بسته و حدود ساعت هشت صبح عازم شهر خوشاب سبزوار شوند. از خانۀ معلّم در مشهد تا آنجا سه ساعت راه در پیش رو است. در بین راه از شهرستان قدمگاه و شهر تاریخی نیشابور گذر میکنیم. سیّد حجّتالحق حسینی از نیشابوریانی است که همراه یاوران فرهنگی در این سفر است. او به دعوت جناب حیدری منفرد از پیشینۀ باستانی و پیش از اسلام نیشابور تا دوران بالندگی در فرهنگ وتمدّن اسلامی سخن میگوید. ما را در طول تاریخ ایران و خراسان به سفر میبرد، از ساسانیان تا حملۀ بیرحمانۀ قوم تاتار. از ضیافت دیدار جناب ابوعلی سینای دانشمند و ابوسعید ابوالخیر عارف تا زیارت حضرت جلال الدّین محمد بلخی کودک و حضرت شیخ فریدالدّین عطّار نیشابوری، مرشد راه و مراد عرفان در این شهر روایت میکند. حسینی با اشتیاق و آگاهی از مشاهیر، هنرمندان، دانشوران، مفاخر و معاریف دیروز و امروز نیشابور یاد میکند و به تناسب شرحی کوتاه و جامع عرضه میکند. حسینی تهران نشین، دل در محبّت شهر نیاکان خویش دارد و این روزها در خلوت عاشقانۀ خویش کتاب « نجبای نیشابور » اثر استاد دکتر ریچارد بویلت از دانشگاه کلمبیای آمریکا را برگردان میکند. این کتاب که پایان نامۀ دکتری دکتر بویلت در 1972م. است با راهنمایی استاد دکتر ریچارد نلسون فرای انجام شده است و کتابی است بسیار معتبر در شناخت طبقات راویان و محدثّین گفتارهای حضرت پیامآور ارجمند اسلام(ص) در دانشگاه نیشابور در قرنهای چهار و پنج قمری و نیز نگاهی جامعه شناختی دارد به شرق پهناور جهان اسلام و خدمات ایرانیان و اهل نیشابور به بالندگی معارف اسلامی.کتاب شناسی تاریخ و جغرافیا ، فرهنگ و هنر نیشابور از زبان حسینی شنیدن دارد. حسینی میگوید: « به گویش نیشابوری در سه جلد کتاب رسمی به زبان فارسی و هفت پایان نامۀ کارشناسی ارشد دانشگاهی و یک جلد کتاب به زبان انگلیسی در کتابخانۀ دانشگاه پرینستون پرداخته شده است.» با گذشتن از نیشابور و کویر نامدار طاغانکوه، حدود ساعت یازده صبح به شهرستان خوشاب و آموزشگاه استثنایی نیکان 2 میرسیم. خورشید حسابی بالا آمده است و تیغ گرما تیزتر شده است. دبیرستان نیکان 2، آموزشگاهی شش کلاسه است که به اهتمام بانی محترم جناب آقای حاج عبدالرّضا ابراهیمی کچی از مردمان نیک نهاد و نیکوکار نایین ساخته شده است. این آموزشگاه، طرح شمارۀ738 جامعۀ یاوری فرهنگی است که برای دانشآموزان استثنایی آموزش و پرورش خراسان رضوی(ع) به انجام رسیده است.
آقای معصومی مدیر آموزش و پرورش شهرستان خوشاب، آقای حسینی، مدیر کلّ سازمان آموزش و پرورش استثنایی استان خراسان رضوی(ع)، حجتالاسلام صاحبی امام جمعۀ شهرستان خوشاب، آقای غلامپور مدیر مدرسۀ نیکان2 هر کدام به اختصار و اقتضاء سخنانی گفتند و مطالبی گفته شد. اجرای دکلمۀ ادبی و بسیار اثر گذار دانشآموز روشن دل دبستانی، خانم هلیا دلبری از خاطرههای به یادماندنی این سفر فرهنگی است. در یک میان برنامۀ هنری، دانشآموزان ناگویا و ناشنوای دختر، تصنیف بسیار قدیمی و مذهبی « یا مولا دلم تنگ آمده ، شیشۀ دلم ای خدا زیر سنگ آمده» را با اخلاصی عجیب و در نهایت اثرگذاری ممکن خواندند. باید که میبودی و صدای هق هق گریهها و توسّل معصومانۀ جمعیّت را به امام همام، حضرت علیابنموسیالرّضا، علیهآلافالتّحیه و الثّناء، میشنیدی و نعمت حضور را باور میکردی. در آن لحظات زمینیان آسمانی شده بودند و فرشتگان بر احوال عارفانۀ آنان غبطه میخوردند. گویی سالها سلوک معنوی در دقایقی فشرده و جاری شده بود که فقط زبان فطرت این کودکان معصوم میزبانی میکرد. آن تصنیف را بارها و بارها از زبان مردم غمدیدۀ کوچه و بازار، خراسانی و غیر خراسانی شنیده بودم، اجرای هنرمندانۀ استاد کامبیز روشن روان و استاد بیژن بیژنی را با گروه نوازندگان حرفهای شنیدهام، ولی این اجرا با همۀ آن اجراها یک فرق اساسی داشت. اینجا زخمۀ سکوت بر ساز جان فرزندان معصوم ناگویا و ناشنوا، خنیاگری میکرد. اخلاص و توسّل و عصمت، برکه، دریا یا اقیانوس وجودت را متلاطم میکرد.
اینجا فوران عصمت کودکانه در ذهن خودآگاه آدمی بود. به راستی زبان از بازگویی ناتوان است و قلم را یارای نوشتن نیست. بگذاریم و بگذریم. سخنان بسیار ساده و بیپیرایه امّا سرشار از صدق و صفای حاج عبدالرّضا ابراهیمی کچی، عطر وفای به عهد و اشتیاق خدمت به مردم را داشت. این جانباز سرافراز و خجسته خصال کشور، با دنیایی از بزرگواری این هدیۀ فرهنگی را به مردمان خراسان رضوی(ع) پیشکش داشت. نعمت همراهی و یاوری جناب آقای محمد حسین علیزاده، معاونت محترم اداره کلّ نوسازی، تجهیز و توسعۀ مدارس استان خراسان رضوی(ع) از برکات این سفر بود. استقبال گرم و صمیمی مردم خوشاب و دانشآموزان مشتاق آن، تصویر زندۀ فرهنگ دوستی و نکوداری نیکوکار بود. مردمان خوب و مسئولین قدردان (فرماندار،شهردار،شورای شهر و امام جمعه) شهرستان خوشاب سبزوار به رسم حقشناسی و سپاسمندی، هدایایی به بانی نیکوکار این مدرسه تقدیم داشتند. با شدّت یافتن گرمای سوزان و دوری راه تا نیشابور ، یاوران فرهنگی با بدرقۀ مخلصانۀ مردم و مسولین، شهرستان خوشاب را ترک گفتند و عزم نیشابور کردند.
حدود ساعت14:00پسین به مهمان سرای فرهنگیان نیشابور واقع در جوار آرامگاه حکیم خیّامی نیشابوری رسیدیم. مسولین مدیریّت آموزش و پرورش شهر نیشابور، فرهیختگان، فرهنگیان و هنرمندان به پیشواز آمدند و پذیرای مهمانان ارجمند خویش شدند. یاوران فرهنگی نیز برای نماز و ناهار دو ساعتی را به استراحت گذراندند و سپس یک برنامۀ کوتاه هنری به مناسبت روز ملّی حکیم خیّامی نیشابوری را نظارهگر شدند. باردیگر استاد طایی شمیرانی با نوای سنتور دوستی نیشابوری ، جلوهای از عالم قدس را عیان کردند و باز ما ماندیم و دنیا دنیا حیرت فلسفی. ما ماندیم و شوریدگی غم هجران حضرت یار. دکتر سیّدجواد قوامینژاد، مدیریّت آموزش و پرورش شهر نیشابور و دکتر ظهیر مظلومینژاد، رییس انجمن خیریّن مدرسه ساز نیشابوری و معاونت پژوهشی دانشگاه نیشابور در سخنانی با خیر مقدم و ادب میزبانی به یاوران فرهنگی، ادای احترام و تکریم کردند. عصرگاه، در جمع یاوران فرهنگی و با همراهی مدیران نیشابوری راهی روستای گلبوی سفلی از بخش میان جلگه شدیم. شور و اشتیاق مردم و دانشآموزان به راستی دیدنی بود.در این روستا دو طرح شمارۀ 473 و 474 جامعۀ یاوری فرهنگی افتتاح شد. نخست دبیرستان شش کلاسۀ مهرجهان3 به اهتمام بانی نیکوکار اصفهانی، جناب مهندس سعید اخوان صرّاف و دیگری سالن سلف سرویس نوشین و نوشا به کوشایی بانی نیکومنش شمیرانی ، جناب حاج عباس حیدری منفرد. اوّلی به نیک نامی مادر ، زنده یاد بانو مهرجهان و دوّمی به ماندگاری یاد ونام همسر و فرزند.
از زیباییهای مراسم افتتاح این دو طرح حضور فعّال و مشارکت جدّی مدیران قدیم و جدید آموزش و پرورش بخش میان جلگه شهر نیشابور بود.آقای حاج عبّاس حیدری منفرد در بیش از چهل سال پیش در همین روستای گلبو، معلم سپاه دانش بودهاند و برخی از شاگردان قدیم و فرزندان آنها به دیدار استادشان آمده بودند و در مراسم حضور پررنگی داشتند.این نوع تعلّق و دلبستگی بازگویی همان داستان پر اصالت « فرهنگ انسانی » و « انسان فرهنگی » است. هر دو نیکوکار و یاور فرهنگی درسخنانی کوتاه خاطرۀ یاد و نام عزیزانشان را حرمت گذاردند و از انگیزۀ خویش برای سازندگی عمرانی و بالندگی فرهنگی سخن گفتند.پایان بخش سخنرانیها، شنیدن سرودی زیبا با اجرای دانشآموزان بود. خورشید رفته رفته دامن بر میچید و در گسترۀ غربی آسمان پنهان میشد. شب چادر سیاه خود را بر سر کشید و باز یاوران فرهنگی بودند و جادّه و شهری دیگر.در انبوه احساسهای پاک مردمی مردمان مهربان روستای گلبو و با بدرقۀ ایشان، راهی شهر تربت حیدریّه شدیم تا شبی را بیاساییم و روز سوّم سفر را بیاغازیم. شبانگاه و در دل پیچ و واپیچهای جادّههای محلّی به تربت حیدریّه رسیدیم.به خانۀ معلّم راهنما شدیم و در اتاقهایی سکنی گرفتیم.خاطرۀ شب اوّل خدمت سربازی در ذهنم زنده شد.
تختهای دو طبقه و پر سر و صدا،اتاقهای کوچک و تعداد زیاد افراد.غذای شب را خوردیم و از فرط خستگی همگی غش کردیم.مردها هرکجای دنیا که جمعیّتی زندگی کنند بیخود و بیجهت، طنز و شوخ طبعی جان میگیرد.از زیر پوش رکابی و شکم برآمدۀ این یکی تا صدای اپرای آن دیگری در نیمههای شب، همه و همه طنز و شیطنت جوانی است.دریغ و صد دریغ که شان اجتماعی افراد و فاصلۀ سنّی آدمها ، مانع از ابراز و بروز شادمانیها میشد.
روز سوّم :
از ساعت هفت تا هشت صبح صبحانه خوردیم و باز در جمع یاوران فرهنگی ، به راه زدیم. ابتدا به زیارت جناب قطبالدّین حیدر و سپس دیدار رباط شاه عبّاسی مسافران در راه مانده رفتیم. در فضای معنوی زیارتگاه، لحن دلگشای استاد طایی شمیرانی جان راتازه کرد و حلاوتی در کام روح ریخت.
ساعت 09:15 به شهرستان زاوه رسیدیم. حضور بسیار جدّی و موثّر جناب فرماندار،آقای محمودی و ریاست آموزش و پرورش ،آقای صفایی خیلی دلگرمکننده بود. طرح شمارۀ 498 جامعۀ یاوری فرهنگی، مدرسۀ شش کلاسهای است که به همّت بانی نیکوکار آقای سیّد علی بروجردی علوی ساخته شده است. این آموزشگاه را سید بزرگوار و جلیلالقدر، جناب آقای سیّد مرتضی موسوی، به نیابت از آقای مهندس بروجردی علوی افتتاح فرمودند.
پس از بازدید و دیدار فضای مدرسه و در میان محبّت سرشار اهالی شهرستان و همدلی مسولین، مجبور بودیم تا زاوه، زادگاه عارف نامدار خراسانی آخوند ملّا عبّاس تربتی زاوهای را ترک کنیم و راه فریمان در پیش گیریم. حدود ساعت دوازده ظهر به روستای چشمه گلک فریمان رسیدیم. طرح شمارۀ480 جامعۀ یاوری فرهنگی، افتتاح مدرسۀ سه کلاسۀ نور است.کوشایی خانوادۀ ارجمند نادر اصفهانی، باعث ساخت این فضا شده است. مردمان با صفای تشیّع و تسنّن روستا با آوای دهل و سرنا به استقبالمان آمدند و فاصلۀ چند صد متری را با رقصهای آیینی خراسانی کوتاه کردند. اشک در چشمانم حلقه زد. به دوستانم گفتم به راستی در کجای دنیا جشن دانایی و فرزانگی این چنین مخلصانه و بیریا برگزار میشود. غرور خراسانی بودن و ایرانی بودنم زنده شد. هیجان شیرینی پیدا کردم و بوی مطبوع اسپند و آتش، رایحۀ جانم را برانگیخت. طبیعت در آنجا به سان تابلوی نقّاشی بود و زمین و زمان و آسمان مست بود. مست می وحدت. مراسم آغاز شد و خانم رفعتیپور، معاون پرورشی مدرسه سخنها گفت و دخترکان دبستانی مدرسۀ الزّهراء سرودی خواندند. آقای نصراللهیکیا نیز صحبتهایی داشتند و یکی از یاوران فرهنگی، به نیابت از سوی خانوادۀ بانی مدرسه را افتتاح کرد.
عکس یادگاری و ثبت خاطرات انجام شد. یاوران فرهنگی، به شهر فریمان راهی شدند تا در کنارۀ طبیعت زیبای شهر ،ساعتی استراحت کنند و نماز و ناهار آنجا برگزار شد. دقایقی در شهرستان فریمان اقامتی انجام شد و با پذیرایی مدیر آموزش و پرورش و بازدید از خانۀ استاد مطهّری، پایان پذیرفت. به سوی مشهد رضوی(ع) به راه افتادیم و ساعت 17:30 به فرودگاه مشهد رسیدیم. بارها تفکیک و بستهبندی شدند و به بخش امانات فرودگاه تحویل داده شدند. گروهی از یاوران فرهنگی برای زیارت به حرم امام رضا(ع) رفتند و در ساعت22:30با حضور در فرودگاه، آمادۀ پرواز برگشت در ساعت23:30 شب با هواپیمای خطّ هوایی ماهان شدند.