بیا تا برآریم دستی ز دل
که نتوان برآورد فردا زگل
به فصل خزان در نبینی درخت
که بی برگ ماند ز سرمای سخت
همه طاعت آرند و مسکین نیاز
بیا تا به درگاه مسکین نواز
ز شاخ برهنه برآریم دست
که بی برگ از این بیش نتوان نشست…
همایش سالیانه جامعه یاوری فرهنگی با این ابیات زیبا آغاز شد. همایشی که نه در مجموعه فرهنگسرای نیاوران و روز چهاردهم شهریور که در سالن فرهاد خبیری محک و یازده روز پس از هنگامه همیشگی، در روز بیست و پنجم شهریورماه برگزار میشد. امیر شهلا اجرای برنامه ای نسبتاً طولانی را بر عهده داشت که چونان گذشته دارای بخش های متنوعی بود. با کلیپ مدرسه عشق آغاز شد و با سخنان شیرین عثمان محمد پرست به پایان رسید. دو برنامه موسیقی را در خود جای داد و قهرمانان گرانقدری را نیز به یاوران فرهنگی معرفی نمود و به سیاق همه سالیان پیشین از دانشجویان و دانش آموزان ممتاز بورسیه شده نیز تجلیل و تقدیر به عمل آمد.
اما سرآغاز برنامه با یاد مجتبی کاشانی همراه بود و مدرسه عشق آن فقید سعید. چراکه یاد او اصلی است فراموش ناشدنی. مهندس حسن ماهوتچیان، مدیر عامل جامعه یاوری دو بار با حاضرین سخن گفت. نخستین بار به حکم میزبانی خوشامد گفت و بار دوم در اواسط برنامه بر تداوم شعار یاوری، مدرسه سازی ولو با یک آجر و کمک به دانش آموزان حتی با یک مداد، تأکید کرد.
اصغر حیدری، عضو هیات مدیره جامعه یاوری امسال مأمور ارائه گزارش عملکرد جامعه یاوری به یاوران بود. راه اندازی سایت و پویایی آن، ایجاد قلک های یاوری به نشانه حضور در اماکن خصوصی و عمومی، تسهیل امکان اهدا کتاب به مراکز مربوطه از سوی جامعه یاوری، احداث 526 باب مدرسه، پوشش مالی 757 دانش آموز و 125 دانشجو، استفاده 6298 نفر از کمک های نقدی و غیر نقدی جامعه یاوری و وجود 80 پروژه در حال احداث عناوین گزارش های اصغر حیدری به یاوران حاضر در سالن فرهاد خبیری مجموعه محک بود.
تجلیل از دانش آموزان و دانشجویان ممتاز
آیین تجلیل از دانش آموزان ، راه یافتگان به دانشگاه و دانشجویان ممتاز تحت پوشش، به آیینی رسمی و سنتی نیک در همایش های یاوری بدل شده است. سنتی که توقف پذیر نیست و مؤید تأثیر همیاری یاوران گرامی است و انرژی مضاعفی نیز به آنان می بخشد. امیر شهلا با دعوت از آقایان هاشمی، مهندس آباد، دکتر بهفر، دکتر علی اکبرجلالی و دکتر عیسی جلالی، مهرآیین، مهندس ماهوتچیان، استاد یدالله کابلی و عثمان محمدپرست به منظور اهدا الواح تقدیر به نخبگان جوان، این بخش از همایش را آغاز کرد. نخبگانی که با وجود تمامی مشکلات و محرومیت ها از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند و با کوشش بی دریغ خود راه را برای آینده ای درخشان برای خود و وطن هموار می سازند.
حجت اصغری با رتبه 17، مرتضی محمودی با رتبه 99 و علیرضا کیانی با رتبه 107 کنکور ریاضی و همچنین اسماء سالاری . عاطفه زابلی . فاطمه رزقی . مریم نیک اندیش و عفت برات زاده ، همگی از استان خراسان جنوبی از جمله راه یافتگانی بودند که مورد تقدیر و تجلیل قرار گفتند.
همچنین معصومه سنجری، زهرا رجبی، وحید رضایی، محمد عباسی، داریوش محمدی پور، هادی قلی نژآد، علی سبزه کار و بهجت کاری پایهان نیز به عنوان دانشجویان تحت پوشش ممتاز به حاضران و یاوران معرفی شدند و الواح یادبودی به آنان اهدا شد.
قهرمانان یاوری
مهمترین بخش همایش های سالیانه جامعه یاوری فرهنگی شاید معرفی سالیانه قهرمانانی باشد که موانع آنها را به ورطه انفعال نکشانده و جستجو و تکاپو را کلید بودن و بسیار بودن می دانند. شور و احساس بودن در زندگیشان جاریست و به حق آموزگاران حقیقی زندگانی بشرند.
امسال اما یاوری قهرمانان خود را از میان روشندلان جامعه برگزیده بود. توانایی و شور بی نظیر این قهرمانان شوقی دوباره به جان حاضران افکند. آنها مصداق بارز شعری بودند که امیر شهلا به هنگام آغاز این بخش قرائت نمود :
در پشت چهارچرخه فرسوده ای کسی خطی نوشته بود
من گشته ام نبود . تو دیگر نگرد ،نیست !
این آیهء ملال در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشت
چشمم برای این همه سرگشتگی گریست
چون دوست در برابر خود می نشانمش
تا عرصه بگو و مگو می کشانمش
در جستجوی آب حیاتی در بیکران این ظلمات آیا
در آرزوی رحم؟ عدالت ؟ دنبال عشق؟ دوست؟
ما نیز گشته ایم و آن شیخ با چراغ همی گشت
آیا تو نیز چون او انسانت آرزوست؟
گر خسته ای بمان و گر خواستی بدان
ما را تمام لذت هستی به جستجوست
پویندگی تمامی معنای زندگیست
گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان
ما را تمام لذت هستی به جستجوست
پویندگی تمامی معنای زندگیست
“هرگز نگرد نیست ” سزاوار مرد نیست
” هرگز نگرد نیست ” سزاوار مرد نیست
مریم پاکدل مقدم نخستین قهرمانی بود که معرفی شد. بانوی 26 ساله ای که از یازده سالگی که بیش از 80% بینایی خود را از دست داده اما هرگز شور زندگی را بدرود نگفت. درگذشت پدر، مادر و برادر نیز مانع پیشروی او به سوی قله رفیع زندگی نشد و علاوه بر تحصیل در رشته زبان و ادبیات پارسی در شعر، مینیاتور و نوازندگی پیانو و شنا نیز به موفقیت هایی دست می یابد. او دارنده 7 رکورد کشوری در رشته شناست.
آیا محکومیت برای چشم های نابینا هست؟!
اما شاید محکومیت از جانب روحیست بلند و آبی بر جانی ضعیف و خاکی
تا با وجود همه تاریکی های جسم روح را از دریچه دیگری به بلندای پرواز بکشاند
و شاید محکومیت این چشم های ندیده و گوش های نشنیده و یا پاهای خشکیده آواییست به بلندای آسمان که می گوید
جسم های خاکی را به خاک وانهید و روح آزاد و رها را به خورشید و باران سپارید …
مریم پاکدل سخنان خود را چنین آغاز نمود:
سلامی به گرمای دستت ای دوست که
هرچه داریم از لطف و کرم اوست
ضمن عرض سلام و خیرمقدم خدمت یکایک شما سروران و عزیزان محترمی که در این جمع حضور دارید و باحضور خود واقعا خنده و شادی را به دل های ما آوردید. یادی می کنم از مرحوم عزیز بزرگوار جناب آقای کاشانی . روحشان شاد نامشان ماندگار.
مریم پاکدل بازگو کردن مشکلات نابینایان را رسالت خود دانست و از مشکلات آنان گفت به این امید که مؤثر افتد و گامی در جهت بهبود شرایط آنها برداشته شود. مشکلاتی مانند فقدان یک مجموعه متمرکز برای نابینایان در شهرهای گوناگون که سبب تسهیل فرآیند آموزش آنها شود.
قهرمان دیگر این همایش اسماء حرجندی پور بود. بانوی 20 ساله روشندلی که هم اکنون دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات پارسی است. حافظ 11 جز قرآن که بیش از بیست لوح تقدیر را در زمینه های گوناگون فرهنگی و هنری دریافت نموده است. آیات ابتدایی مراسم را نیز این بانوی قهرمان تلاوت نموده بود و اشعار مریم پاکدل مقدم را نیز دکلمه کرد.
قهرمان دیگر همایش امسال جامعه یاوری فرهنگی علی عنبری بود . جوان بیست و هشت ساله متولد ایلام که تا 16 سالگی دچار کم بینایی بود و پس از آن به نابینایی مطلق دچار شد و 8 سال کنج عزلت گزید. پس از این 8 سال علی عنبری از جای برخاست و خط بریل را طی بیست روز فراگرفت. دوره ای که علی القاعده می بایست دو سال به طول می انجامید. او در طول دوران دبیرستان موفق به کسب کمربند مشکی رشته کاراته نابینایان شد و در این رشته موفق به کسب مدال نیز شد. سپس به ادامه تحصیل روی آورد و در حین تلاش برای پذیرفته شدن در کنکور طرحی نو درانداخت و سی دی های آموزشی را با همکاری کانون فرهنگی آموزش برای نابینایان تولید کرد. او هم اکنون در دو رشته حقوق و زبان و ادبیات عرب مشغول تحصیل است.
علی عنبری نیز از طرح های گوناگونی گفت که کمبود آنها برای بهبود شرایط کم بینایان و نابینایان محسوس است.
هاجر اسدی قهرمان دیگری در مراسم امسال بود. بانوی قهرمانی که با وجود نابینایی در رشته مددکاری دانشگاه علامه طباطبایی تحصیل نموده و هم اکنون کارشناس مددکاری سازمان بهزیستی در شهر رشت است. او که بسیار مأخوذ به حیا بود حاضر به سخنرانی نشد.
در این مرحله نیز آقای انصاریان، رئیس انجمن عصای سفید ایران و همچنین آقای طبیب زاده، رئیس انجمن نابینایان کرمان، برای اهدا الواح تقدیر به قهرمانان به صحنه آمدند و از قهرمانان سال 1389 جامعه یاوری تقدیر بعمل آمد.
آقای طبیب زاده نیز طی سخنانی خواستار ایجاد امکانات بیمه ای برای نابینایان شد و همچنین بر لزوم برابرسازی امکانات نابینایان با افراد عادی تأکید نمود.
جوانان و عثمان
سرانجام نوبت به جوانان رسید تا نقش خود را در برپایی این مراسم ایفا کنند. بهار فلسفی، فرزین عابدینی و داوود رادفر در یک بخش و گروه رستان، ابوذر حسینی، احمدرضا منصوری و وحید محمد نژاد به اجرای موسیقی پرداختند.
در نهایت علی مقدم به عنوان نماینده جوانان سخنانی کوتاه را برای یاوران حاضر ایراد نمود. و از جوانان دست اندر کار این مراسم نیز تجلیل شد.
و در نهایت یکی از سه ضلع مثلث عشق، مثلثی که دو ضلع آن در میان ما نیستند، به صحنه آمد تا این همایش نیز با پایانی شیرین همراه باشد. عثمان محمدپرست عاشقی از جنوب خراسان. گزارش همایش را نیز با سخنان او به پایان می بریم. عثمان چنین گفت:
بسم الله الرحم الرحیم
من یک نفر که نه سخنرانم نه واعظ . اگر حرفی هم بزنم از دل خودم حرف می زنم. این شعار من است و همه جا نیز می گویم که من نوکر هیچ کس نیستم فقط نوکر خیرینم . شما می دانید که چه کار می کنید؟ شما به مقامی دست یافتید که هیچ کس دست نیافته است. شما جهل و نادانی رو دارید ریشه کن می کنید . از این مدارس دکتر و مهندس و مخترع بیرون میآید.اینها از زیر بال و پر شما بیرون میآیند. شما بالاترین مردمید. من بی جهت خاک پای شما نیستم . واقعا هم از جناب آقای ماهوتچیان و جناب استاد کابلی و همچنین جناب دکتر جلالی و همگی تشکر می کنم واقعا از اعماق قلبم بخدا گفتم ادعونی استجب لکم خود خدا می گوید باید از من بخواهی تا به تو بدم . من می خواهم که از خداوند برای اینها عمر بابرکت می-خواهم. قربان همه تان».